فاعلیت

لغت نامه دهخدا

فاعلیت. [ ع ِ لی ی َ ] ( ع مص جعلی ،اِمص ) فاعل بودن. حالت فاعلی. رجوع به فاعلی شود.
فاعلیة. [ ع ِ لی ی َ ] ( ع ص نسبی ) مؤنث فاعلی. رجوع به فاعلی شود.

فرهنگ عمید

۱. فاعل بودن، حالت فاعلی.
۲. انجام دادن عمل جنسی نامشروع با دیگری.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - فاعل بودن ۲ - حالت فاعلی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال قهوه فال قهوه فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ماهجونگ فال ماهجونگ