ذوذنب

لغت نامه دهخدا

ذوذنب. [ ذَ ن َ ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) دنباله دار. ستاره ٔدنباله دار. و آن از ثوانی نجوم است. ج ، ذوات الاذناب. رجوع به ذوذوابة شود.

فرهنگ عمید

۱. دنباله دار.
۲. (اسم ) (نجوم ) [مجاز] ستارۀ دنباله دار.

فرهنگ فارسی

دمدار، دنباله دار، ستاره دنباله دار
( اسم ) ستاره دنباله دار .
ذنباله دار .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم