بلاشک. [ ب ِ ش َک ک ] ( ع ق مرکب ) ( از: ب + لا ( نفی ) + شک ) بدون شک. بی تردید. بدون شبهه. ( فرهنگ فارسی معین ). بی گمان. بی شبهه. قطعاً : این تفسیر بلاشک موافق و مناسب این نام نیست. ( تاریخ قم ص 63 ).
فرهنگ معین
( ~. شَ ) [ ع . ] (ق . ) بدون شک ، بی تردید، بدون شبهه .
فرهنگ فارسی
بدون شک . بی تردید . بدون شبهه . بی گمان . بی شبهه . قطعا : این تفسیر بلاشک موافق و مناسب این نام نیست . بدون شک بی ترید بدون شبهه