رخیص

لغت نامه دهخدا

رخیص. [ رَ ] ( ع ص ) ارزان. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( فرهنگ سروری ) ( دهار ). کم بها. ارزان ، مقابل گران. ( یادداشت مؤلف ) :
نحاس و صفر مس و روی آنک است سرب
حلی است زیور و غالی گران رخیص ارزان.ابونصر فراهی ( نصاب الصبیان ).|| نرم و نازک از جامه. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || گیاه نرم و نازک. ( از اقرب الموارد ). || مرگ زودکش. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرگ سریع. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(رَ ) [ ع . ] (ص . ) ارزان ، کم بها.

فرهنگ عمید

ارزان، کم بها.

فرهنگ فارسی

ارزان، کم بها، نرم ونازک
( صفت ) ارزان کم بها مقابل غالی گران .

ویکی واژه

ارزان، کم بها.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال شمع فال شمع فال زندگی فال زندگی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی