بی پناه

لغت نامه دهخدا

بی پناه. [ پ َ ] ( ص مرکب ) که پناه ندارد. رجوع به پناه شود.

فرهنگ عمید

آن که دوست و آشنا و پشتیبان ندارد، بی کس، بی یاور.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه ملجائی ندارد آنکه کسی ویرا تحت حمایت نگیرد بیکس .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم