لغت نامه دهخدا
مرغی است دلم بلندپرواز
اما ز قضاش دام روزی است.خاقانی.چه نیکبخت کسانی که اهل شیرازند
که زیر بال همای بلندپروازند.سعدی.کجا به صید ملخ همتت فرود آید
بدین صفت که تو باز بلندپروازی.سعدی.باز بلندپرواز ایزد متعال. ( حبیب السیر چ تهران ج 3 ج 4 ص 322 ).
قَلَولی ̍؛ مرغ بلندپرواز. ( منتهی الارب ). || دورپرواز. که مدت طولانی تواند پرید. که قدرت پرواز طولانی دارد. || مایل به رفعت و عظمت. ( ناظم الاطباء ). آنکه آرزوی ترقی بسیار دارد. ( فرهنگ فارسی معین ). || لافزن. ( ناظم الاطباء ). خودستا. ( فرهنگ فارسی معین ).