جائز

لغت نامه دهخدا

جائز. [ ءِ ] ( ع ص ) از ج َوَزَ. روا. روان. مباح. || تشنه گذرنده بر قوم وبستان. || ( اِ ) شاه تیر. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- روا. ۲- مباح. ۳- ناقذ روان .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم