تیج. ( اِ ) نخ ابریشم. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ). ابریشم خام. ( ناظم الاطباء ). || پنبه ای که آن را بدست از هم بگشایند و بعضی گویند پنبه ریزهائی است که در وقت حلاجی کردن بر سر و ریش استاد حلاجی می چسبد. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا )( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || به معنی پیچیده و فشارده هم هست. و امر به این معنی باشد یعنی بپیچ و بیفشار. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). || تیر را نیز گویند که به عربی سهم خوانند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). تیر را گویند که از کمان بیندازند. ( فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). || پهلوی «تیج » ... در گیلکی «تیج » به معنی تیز است و در طبری «تِج » به معنی تند و تیز... ( حاشیه برهان چ معین ).
جوانه درخت، ابریشم خام، پنبه ریزکرده ( اسم ) برگ نو بر آمده از درخت جوانه . نخ ابرایشم ابرایشم خام پنبه که آن را بدست از هم بگشایند و بعضی گویند پنبه ریزهائی است که در وقت حلاجی کردن بر سر و ریش استاد حلاجی می چسبد