تاج و تخت

لغت نامه دهخدا

تاج و تخت. [ ج ُ ت َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مجازاً بمعنی ملک. پادشاهی. سلطنت. ملک : وارث تاج و تخت کیان.
گمانت چنین است کاین تاج و تخت
سپاه و فزونی و نیروی بخت
ز گیتی کسی را نبد آرزوی
از آن نامداران آزاده خوی ؟فردوسی.

فرهنگ معین

(جُ تَ ) [ معر - فا. ] (اِمر. ) ۱ - افسر و سریر. ۲ - (مج . ) پادشاهی ، سلطنت .

فرهنگ فارسی

( اسم )۱- افسر و سریر( اهم لوازم سلطنت ). ۲ - پادشاهی سلطنت .

ویکی واژه

معرب
افسر و سریر.
پادشاهی، سلطنت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم