بگرس

لغت نامه دهخدا

بگرس. [ ب َ رَ ] ( اِ )نوعی از سقرلات خوب که کلاه بارانی از آن سازند و آب در آن کم سرایت کند و به روغن چرب نشود :
بارگاه طرب باده پرستان ابر است
شفق بگرس بارانی مستان ابر است.زکی ندیم ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

نوعی پارچه که از آن کلاه و لباس بارانی می دوخته اند، نوعی سقرلات.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پارچه ای بوده که آب در آن کم سرایت میکرده .

ویکی واژه

بِگْرِس یا بِگِرِس :(begres or begeres) در گویش گنابادی یعنی گریه کرد ، غصه خورد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم