حاصلخیز

لغت نامه دهخدا

حاصل خیز. [ ص ِ ] ( نف مرکب ) بَرْوَر. برومند: زمینی حاصل خیز.

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص مر. ) بارور، برومند.

فرهنگ عمید

زمینی که قابلیت به بار آوردن محصول بسیار را دارد.

فرهنگ فارسی

زمینی که حاصل زیادبدهد
( صفت ) حاصل دهنده بارور برومند زمین حاصلخیز .

ویکی واژه

fertile
بارور، برومند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال ابجد فال ابجد فال اعداد فال اعداد فال تک نیت فال تک نیت