خیت

لغت نامه دهخدا

خیت. ( اِخ ) دهی است به بلخ. ( آنندراج ) ( یادداشت بخط مؤلف ).
خیت. [ خ َ ] ( ع مص ) کم و اندک کردن مال را ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).
|| آواز کردن. مصدر دیگری است برای خیوت. ( منتهی الارب ).
خیت. ( اِ ) خط. ( یادداشت بخط مؤلف ). خط روی زمین یا روی پارچه یا روی کاغذ و غیره. خیط.
خیت. ( ص ) شرمنده. بور. کنفت.

فرهنگ فارسی

خط خط روی زمین یا روی پارچه یا روی کاغذ و غیره .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم