صورت دادن

لغت نامه دهخدا

صورت دادن. [ رَ دَ ] ( مص مرکب ) چیزی را صورت چیزی دادن و آنرا بشکل وی در آوردن. مبدل ساختن :
آب خوش را صورت آتش مده
اندر آتش صورت آبی منه.مولوی. || در تداول عوام ، انجام دادن کاری را. کاری را پایان دادن. معامله ای را خاتمه بخشیدن. || دادن سیاهه دخل یا خرج. فهرستی از ارقام جزء نوشتن و به کسی دادن.رجوع به صورت حساب شود.
- صورت دادن کار دختری را ؛ مهر از وی برگرفتن. بکارت او را برداشتن.
- صورت دادن کار زن را ؛ آرمیدن با وی. با او هم بستر شدن :
بدو گفتم تو صورت را نکو گیر
که من صورت دهم کار خود از زیر.ایرج میرزا.

فرهنگ معین

( ~ . دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) انجام دادن ، عمل کردن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) عمل کردن اجرا کردن .

ویکی واژه

انجام دادن، عمل کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال انگلیسی فال انگلیسی فال مکعب فال مکعب فال زندگی فال زندگی