حاصر
حاصر. [ ص ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از حَصر و حَصَر. محصورکننده در حصارکننده. بازدارنده. || حصرکننده. شمارنده. || محصور بین حاصرین....
(ص ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - محاسب ، شمارنده . ۲ - آن چه یا آن که سد نماید.
( ~. ) [ ع . ] (اِفا. ) حصیر بافنده .
۱. محصور کننده، درحصارکننده.
۲. بازدارنده.
۳. شمارنده.
( سم ) حصین بافنده .