جاشو

لغت نامه دهخدا

جاشو. ( اِ ) ناویار. ملاح. این کلمه در نسب امیر هرموز در بدایع الازمان فی وقایع کرمان آمده است و چنین مینماید که جاشو چون لقبی به معنی امروزین یعنی ملاح ، از قدیم متداول بوده است : آنگاه که ملک قاوورد قصد تسخیر عمان میکند وبایستی سپاه او از دریا بگذرد به او گویند : خطر امواج دریای محیط در پیش است و از رکوب مراکب ناچار... گفت سم اسب من آنجا رسد؟ گفتند اگر والی و امیر هرموز بدر عیسی جاشو، زیر پایها و کشتیها سازد رسد، و بدین عزم عازم آن حدود شد و امیر هرموز را حاضر کرد و بفرمود تا جواری و منشآت و مراکب و سفائن را ترتیب سازد... ( بدایع الازمان فی وقایع کرمان ).

فرهنگ معین

(اِ. ) کسی که در کشتی کار می کند.

فرهنگ عمید

کسی که در کشتی کار می کند، کارگر کشتی، ملاح.

فرهنگ فارسی

کارگرکشتی، ملاح، جاشوان جمع
( اسم ) کسی که در کشتی کار میکند کارگر کشتی .

ویکی واژه

جاشو، ناویار يا ملاح، کارگر کشتی‌ یا لنج است که زیر نظر ناخدا کار می‌کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم