توکید

لغت نامه دهخدا

توکید. [ ت َ ] ( ع مص ) استوارکردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( آنندراج ). استوار کردن... عهد... ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) : و اوفوا بعهداﷲ اذا عاهدتم و لاتنقضوا الایمان بعد توکیدها.... ( قرآن 16 / 91 ). || استوار کردن گره و... زین و پالان بر پشت اسب و شتر و جز آن. یقال : وکدته توکیداً و اکدته تأکیداً و التوکیدافصح من التأکید. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). پالان بر پشت ستور کردن. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(تُ ) [ ع . ] (مص م . ) استوار کردن .

فرهنگ عمید

۱. محکم کردن.
۲. استوار کردن عهد یا کلام.

ویکی واژه

استوار کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال شمع فال شمع فال راز فال راز