ترکاندن

لغت نامه دهخدا

ترکاندن. [ ت َ رَ دَ / ت َ دَ ] ( مص ) کافتیدن. شکافتن. کفتن.کافتن. غاچ دادن. ترکانیدن. ترک دادن. شکاف دادن.

فرهنگ عمید

۱. ترک دادن، شکاف دادن.
۲. منفجر کردن.

فرهنگ فارسی

شکاف دادن، ترک دهنده، منفجرکردن، تراک دادن
( مصدر )( ترکانیدترکاندخواهد ترکانید بترکان ترکاننده ترکانیده ) ۱- ترک دادن تراک دادن شکاف دادن . ۲- منفجر کردن انفجار.
کافتیدن . شکافتن . کفتن . کافتن . غاچ دادن . ترکانیدن . ترک دادن . شکاف دادن .

ویکی واژه

سبب ترکیدن چیزی شدن، سوراخ کردن یا پاره کردن چیزی مانند توپ و تاول که باعث خروج هوا یا مواد داخل آن می‌شود و معمولا با صدا همراه است.
پکاندن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند فال تک نیت فال تک نیت