تأنس

لغت نامه دهخدا

تأنس. [ ت َ ءَن ْ ن ُ ] ( ع مص ) انس گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). ضد توحش. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). خو گرفتن به چیزی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). آرام یافتن به چیزی و رفتن وحشت از او. ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || انسان گردیدن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). || تأنس درنده ؛ احساس کردن آن شکار را از دور. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). || تأنس دد به چیزی ؛ خو گرفتن بدان. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

( تأنس ) (تَ أَ نُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) انس گرفتن ، خوی گرفتن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) انس گرفتن خوی گرفتن مقابل توحش .

ویکی واژه

انس گرفتن، خوی گرفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال چای فال چای