دارم

لغت نامه دهخدا

دارم. [ رِ] ( اِ ) درختی صحرایی مانند درخت کنار. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

درختی صحرایی مانند درخت کنار

ویکی واژه

داشتن
صاحب یا دارنده چیزی یا کسی بودن؛ مالک و دارا بودن.
(گفتگو): هوای کسی یا چیزی داشتن، نگاه داشتن.
به شمار آوردن، گرفتن. پنداشتن. طول کشیدن. مشغول بودن. وادار کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال ماهجونگ فال ماهجونگ