فروار

لغت نامه دهخدا

فروار. [ ف َرْ ] ( اِ ) در اوستا ظاهراً فروارنه . ( از حاشیه برهان چ معین ). خانه تابستانی باشد بر بالا. ( فرهنگ اسدی ). خانه تابستانی را گویند عموماً و بالاخانه ای که اطراف آن در و پنجره ها داشته باشد خصوصاً و به معنی خانه زمستانی هم بنظر آمده است. ( برهان ). فرواره. فربال. فرباله :
آن کن که بدین وقت همی کردی هر سال
خز پوش و بکاشانه شو از صفه و فروار.فرالاوی.

فرهنگ معین

(فَ ) (اِ. ) = پروار. فروال : بالاخانه ، خانة تابستانی .

فرهنگ عمید

۱. بالاخانه.
۲. خانۀ تابستانی.
۳. بادگیردار: آن کن که بدین وقت همی کردی هر سال / خزپوش و به کاشانه شو از صُفه و فروار (فرخی: ۱۱۳ ).

فرهنگ فارسی

فرواره، فروال، فرواله، فربالورواره:پروار، بالاخانه، خانه تابستانی

ویکی واژه

پروار. فروال: بالاخانه، خانة تابستانی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال ورق فال ورق فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی