رهاو

لغت نامه دهخدا

رهاو. [ رَ ] ( اِ مرکب ) رهاب. آبراهه. ( از یادداشت مؤلف ). آبگذر و ممر آب. ( ناظم الاطباء ). آبراهه. ( آنندراج ). || نهر. || قنات و کاریز. || مسافر از روی آب. ( ناظم الاطباء ). سیاح و مسافر بحر و دریا. ( آنندراج ).
رهاو. [ رَ ] ( اِ ) ( اصطلاح موسیقی ) نغمه و آهنگی است از موسیقی قدیم. ( فرهنگ فارسی معین ) ( از آنندراج ). رجوع به رهاوی شود.

فرهنگ معین

(رَ ) (اِ. ) نغمه و آهنگی است از موسیقی قدیم .

فرهنگ عمید

= رهاوی

فرهنگ فارسی

( اسم ) نغمه و آهنگسیت از موسیقی قدیم.
رهاب . آبراهه . آبگذر و ممر آب

ویکی واژه

نغمه و آهنگی است از موسیقی قدیم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال راز فال راز فال ورق فال ورق فال شمع فال شمع