دستشویی

لغت نامه دهخدا

دست شویی. [ دَ ] ( حامص مرکب ) دست شوئی. عمل شستن دست :
کنم دست شویی بپاک از پلید
به بکر این چنین دست باید کشید.نظامی.|| ( اِ مرکب ) منبعی فلزی آب را که بر پایه ای تعبیه و نصب باشد و آب از مجرای متصل به شیر از آن برآید و در حوضچه مانندی که بر پایه ای نصب است و از آنجا در سطلی که در قسمت تحتانی آن قرار دارد ریزد، شستن دست و صورت را. ( نوع متداول امروزی دست شویی عادةً بر دیوار یا بر پایه تعبیه می شود و آب از لوله ای که در داخل دیوار کشیده شده است در آن جریان می یابد ). || لگن و طاس برای شستن دست.

فرهنگ معین

(دَ ) (اِمر. ) جایی دارای شیر آب که در آن جا دست و روی را می شویند، توالت .

فرهنگ عمید

۱. نوعی لگن سوراخ دار که دارای شیر و ظرف آب است و در پای آن دست ورو می شویند.
۲. توالت.
۳. (حاصل مصدر ) شستن دست.

فرهنگ فارسی

دستگاهی که دارای شیروظرف آب است
۱ - عمل شستن دست ( و صورت ) . ۲ - ( اسم ) دستگاهی دارای شیر آب که بدان و صورت را شویند و آن نیز دارای ظرفی مقعر است که آب در آن ریزند و از مجرای آن وارد لوله شده خارج گردد .

ویکی واژه

دست‌شویی
شستن دست، نوعی لگن سوراخدار معمولا از جنس چینی یا فلزی متصل به شیر آب، مخصوص شستن دست و صورت، روشویی
جایی دارای شیر آب که در آن جا دست و روی را می‌شویند، توالت، مستراح.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم