دانشوری

لغت نامه دهخدا

دانشوری. [ ن ِ وَ ]( حامص مرکب ) عمل دانشور. حالت و چگونگی دانشور. دانشمندی. دانائی. حکمت و علم. ( ناظم الاطباء ). عالمی.

فرهنگ فارسی

عالمی دانشمندی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال لنورماند فال لنورماند فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی