خوشبخت

لغت نامه دهخدا

خوش بخت. [ خوَش ْ / خُش ْ ب َ ] ( ص مرکب ) سعید. بختور. نیک روز. نیک اختر. مرزوق. بختیار. خوش طالع. مقابل بدبخت. دولت یار. خوش اقبال. مسعود. بلنداختر.

فرهنگ معین

( ~. بَ ) (ص مر. ) نیک بخت، خوش اقبال.

فرهنگ عمید

خوش طالع، خوش اقبال، نیک اختر، سعادتمند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) نیک بخت خوش اقبال سعادتمند سعید مقابل بدبخت.

ویکی واژه

ویژگی آنکه به جهت داشتن مجموعه‌ای از امتیازات و امکانات مادی و معنوی، در آرامش و رفاه زندگی می‌کند، یا جهت داشتن ویژگی روانی، از زندگی راضی است. مقابل بدبخت. خوشبخت از دو کلمه خوش - بخت شکل گرفته و به معنی دارنده بخت و اقبال نیکو‌ است.
نیک‌بخت، خوش اقبال.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال امروز فال امروز