والک

لغت نامه دهخدا

والک. [ ل َ ] ( اِ ) قسمی سبزی کوهی خوردنی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || صورتی از برگ [ به معنی ورق ] است. بزوالک ولیک هم برگ است : سرخ ولیک. سیاه ولیک. شال ولیک. وهمچنین ولگ : هزارولگ ، و ولگم نیز همین است و بلگم وبلو و بلوه نیز همین است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

(لَ ) (اِ. ) سیر جنگلی .

فرهنگ عمید

گیاهی صحرایی با برگ های دراز خوش بو و گل های کوچک که در جاهای مرطوب می روید و مصرف خوراکی و دارویی دارد.

فرهنگ فارسی

( اسم ) سیر جنگلی
قسمی سبزی کوهی خوردنی یا صورتی از برک

دانشنامه عمومی

والک یا سیر وحشی یا سیر خرس ( نام علمی: Allium ursinum ) گیاهی است از راسته مارچوبه سانان، تیره نرگسیان، زیرتیره پیازیان از سردهٔ سیر ( Allium ) ، هم خانواده با پیاز کوهی.
این گیاه کاربرد خوراکی دارد ( مانند والک پلو در ایران و سوپ و پستو در اروپا ) ولی به سادگی با گیاهان سمی مانند زعفران مرغزار و موگه اشتباه گرفته می شود که هر ساله جان چند نفر را به خطر می اندازد.
والک از گیاهان آوندی ( Tracheobionta ) است.
همه اروپا به جز منطقه مدیترانه، آسیای کوچک، قفقاز، نوار کوهستانی البرز ساوجبلاغ در ایران، سیبری تا کامچاتکا. همچنین در مناطق غربی و کوهستانی ایران نیز پراکنده است که در زبان محلی به آن کیل خرونَه میگویند.

ویکی واژه

سیر جنگلی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم