نابجا.[ ب ِ ] ( ص مرکب ) در غیر محل. نه بجای خویش. بی جا. بی مورد. بی موقع. مقابل بجا: گفتاری نابجا. اعمالی نابجا. کارهای نابجا. || در اصطلاح طبیعی ، عَرَضی . ( لغات فرهنگستان ).
فرهنگ عمید
بی موقع، بی مورد، کاری یا چیزی که به موقع و در جای مناسب خود نباشد، نابرجا.