( عالة ) عالة. [ ل َ ] ( ع اِ ) ج ِ عائل. رجوع به عائل شود. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) شتر مرغ. ( المنجد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || هر پوششی که از باران در زیر آن پناه آورند. ( اقرب الموارد ). باران گریز. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ). عالة. [ عال ل َ ] ( ع ص ) مؤنث عال. ( اقرب الموارد ). ابل عالة؛ شتران دوباره آب خورنده. و منه المثل عرض علی سوم عالة؛ أی لم یبالغ بیعی ، که فروشنده کالا در وی مبالغه نکند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). عاله. [ ل ِه ْ ] ( ع اِ ) زن سبک وزن که آهنگ مختلف نماید و بر یک راه نرود. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). طیاشه. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) شترمرغ. ( منتهی الارب ). نعامه. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
مونث عال ابل عاله شتران دوباره آب خورنده
ویکی واژه
منسوب به عال، عیالوار، خاندان، طایفه در گویش بهاری. عاله، عالی مرتبط با عال (آل)، به معنی اهل خانواده واجد خانواده، خاندان و قبیله.