طویت

لغت نامه دهخدا

طویت. [ طَ وی ی َ ] ( ع اِ ) راز. ( منتهی الارب ). اندیشه. ( دهار ) ( دستوراللغة ). نیت. ضمیر. ( منتخب اللغات ). دل. ( مهذب الاسماء ). درون : وجوه لشکر و اعیان و حشم را بخواند و گفت شما عادت من در خلوص عبودیت و صفای عقیدت و طویت و یکدلی و مناصحت و عرفان حق نعمت این پادشاه شناخته اید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 81 ). || قصد. ( منتهی الارب ). || چاه. ( منتخب اللغات ). چاه برآورده از سنگ. ( منتهی الارب ). || پیچیدگی. ( غیاث ) ( آنندراج ).
طویة. [ ی َ ] ( اِخ ) حصنی است به اسپانیا.

فرهنگ معین

(طَ یَّ ) [ ع . طویة ] (اِ. )۱ - نیت ، اندیشه . ۲ - راز، باطن .

فرهنگ عمید

۱. نیت، ضمیر، خاطر، اندیشه، باطن شخص.
۲. راز.

فرهنگ فارسی

نیت، ضمیر، خاطر، اندیشه، رازوباطن شخص
( اسم ) ۱ - نیت اندیشه ضمیر . ۲ - راز سر . ۳ - دل اندرون . ۴ - قصد
راز اندیشه نیت ضمیر یا چاه یا چاه بر آورده از سنگ یا پیچیدگی .

ویکی واژه

طویة
نیت، اندیشه.
راز، باطن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال لنورماند فال لنورماند فال انبیا فال انبیا فال جذب فال جذب