شکست خورده

لغت نامه دهخدا

شکست خورده. [ ش ِ ک َ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) منهزم. شکست یافته : لشکر شکست خورده ؛ مغلوب. ( یادداشت مؤلف ). کاغی. ( منتهی الارب ). هزیمت یافته و فرارکرده از جنگ. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به شکست خوردن شود. || ترکیده و ترک خورده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. شکست یافته، هزیمت یافته، مغلوب.
۲. (قید ) با حالت مغلوبیت و ناکامی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) مغلوب شکسته یافته .

ویکی واژه

sconfitta
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم