شه تار

لغت نامه دهخدا

شه تار. [ ش َه ْ ] ( اِ مرکب ) مخفف شاه تار. اولین تار.تار بم. تار گنده که در سازها بندند. ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به شاه تار شود.

فرهنگ معین

(شَ ) (اِمر. ) اولین تار سازها.

فرهنگ فارسی

اولین تار سازها تار بم و گنده ٠

ویکی واژه

اولین تار سازها.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت