لغت نامه دهخدا
غمنامه دشمن سیه رو
بسته ست به بال شش پر او.محسن تأثیر ( از آنندراج ).چون خانه مسدس زنبور می شود
از باد شش پر غضب پرنیان برف.محمد سعید اشرف ( از آنندراج ).ریخته از شش پر هیبت شکوه
مورچه زلزله در مغز کوه.علاءالدین فائز ( از آنندراج ).|| گل شش پر. سرنگون. گل سرخ. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به سرنگون ( گل... ) شود.