شادابی

لغت نامه دهخدا

شادابی. ( حامص مرکب ) سیرابی. ( آنندراج ). تری و رطوبت. ( ناظم الاطباء ). شادآبی. || تری و تازگی. ( آنندراج ). طراوت :
ز شادابی کام آن سرگذشت
یکی شد بدریا یکی شد بدشت.نظامی.

فرهنگ عمید

تری و تازگی، طراوت.

فرهنگ فارسی

۱ - پر آبی سیرابی آبداری . ۲ - تازگی طراوت . ۳ - شادی شادمانی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم