سکنات

لغت نامه دهخدا

سکنات. [ س َ ک َ ] ( ع اِ ) ضد حرکات. این جمع سکنه است به معنی سکون و استقامت باشد. ( آنندراج ) ( غیاث ) : فروغ خشم در حرکات وسکنات او ( شیر ) پیدا آمده بود. ( کلیله و دمنه ). از حرکات و سکنات او تبرا نمود. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
سکنات. [ س َ ک ِ ] ( ع اِ ) ج ِ سَکِنَة. رجوع به سکنة شود.

فرهنگ معین

(سَ کِ ) [ ع . ] (اِ. ) سکون ها، استقامت ها. جِ سکنه .

فرهنگ عمید

۱. شیوۀ رفتار و برخورد شخص در ارتباط با دیگران.
۲. [قدیمی] = سکنه

فرهنگ فارسی

جمع سکنه
( اسم ) سکون استقامت جمع : سکنات .
جمع سکنه

ویکی واژه

سکون‌ها، استقامت‌ها. جِ سکنه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال عشق فال عشق فال شمع فال شمع فال ورق فال ورق