لغت نامه دهخدا
ماننده مار پیچ برپیچ
پیچیده سر از کلاه و سرپیچ.نظامی. || کنایه از پینکی و مقدمه خواب که در عرف هند اونگنا گویند. ( آنندراج ) :
زندگی را در فراقت هیچ میدانیم ما
مرگ را در شام غم سرپیچ میدانیم ما.میرنجات ( از آنندراج ).|| قسمت بالایی لامپ زیر لوله که فتیله از آن گذرد و به پائین درآیدو از آنجا با پیچ آن را بالا و پائین توان کشید. ( یادداشت مؤلف ).