ریوی

لغت نامه دهخدا

ریوی. [ ی َ ] ( ع ص نسبی ) منسوب به ریه : امراض ریوی. ( یادداشت مؤلف ).
ریوی. [ ری ] ( ص نسبی ) منسوب است به ریو که محله ای است به بخارا. ( از لباب الانساب ).
ریوی. [ ری ] ( اِخ ) ابواسحاق ابراهیم... ریوی سرخسی. از ابوعبداﷲ محمدبن موسی... و جز وی روایت شنید و ابوالعباس مستغفری از او روایت دارد. ( از لباب الانساب ).

فرهنگ معین

(یَ یّ ) [ ع . ] (ص نسب . ) منسوب به ریه .

فرهنگ عمید

مربوط به ریه: بیماری ریوی.

فرهنگ فارسی

منسوب به ریه، بیماری ریوی
( صفت ) منسوب به ریه : سل ریوی .
ابو اسحاق ابراهیم ریوی سرخسی از ابو عبدالله محمد بن موسی و جزوی روایت شنید و ابوالعباس مستغفری از او روایت دارد .

ویکی واژه

منسوب به ریه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم