یشب

لغت نامه دهخدا

یشب. [ ی َ ] ( معرب ، اِ ) سنگی است و آن معرب یشم است به ابدال میم به باء مانند لازم و لازب. ( از تاج العروس ). مأخوذ از یشپ فارسی و به معنی آن. ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یشم. یشف. معرب یشم و آن سنگی است. یصب. یصم. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به یشم و الجماهر ص 198 و صیدنه ابوریحان بیرونی شود.

فرهنگ فارسی

سنگی است و آن معرب یشم است به ابدال میم به بائ مانند لازم و لازب یشم

ویکی واژه

سنگی است و آن معرب یشم است، به ابدال میم به باء مانند لازم و لازب. ماخوذ از یشپ فارسی و به معنی آن. یشم. یشف.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ورق فال ورق فال تماس فال تماس فال تک نیت فال تک نیت