کلنل

لغت نامه دهخدا

کلنل. [ ک ُ ل ُ ن ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) کلونل. صاحب منصبی که بریک هنگ فرماندهی کند. سرهنگ. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(کُ لُ نِ ) [ فر. ] (ص . اِ. ) سرهنگ .

فرهنگ عمید

سرهنگ.

فرهنگ فارسی

سرهنگ
( صفت اسم ) صاحبمنصبی که بر یک هنگ فرماندهی کند سرهنگ .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم