لغت نامه دهخدا گوایی. [ گ ُ ] ( حامص ) همان گواهی است. ( آنندراج ). شهادت و گواهی. ( ناظم الاطباء ) : ز هر شمعی که جویی روشنایی به وحدانیتش یابی گوایی.نظامی.
فرهنگ فارسی شهادت گواه بودن : عمری است پادشا ها . کز می تهی است جامم اینک ز بنده دعوی و ز محتسب گواهی . ( حافظ )