گران شدن

لغت نامه دهخدا

گران شدن. [ گ ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ناگوار و نامطبوع گردیدن :
کنون گران شدم و سرد و نانورد شدم
از آن سبب که به خیری همی بپوشم ورد.کسائی.از بس که سر به خانه هر کس فروکند
سرد و گران و بی مزه شد میهمان برف.کمال الدین اسماعیل. || سنگین شدن سر پس ازنشئه شراب. خمارآلودگی :
چو شد نوش خورده شتاب آمدش
گران شد سرش رای خواب آمدش.فردوسی. || کنایه است از نزدیک شدن وضع حمل :
بر آن نیز بگذشت یکچند روز
گران شد فرنگیس گیتی فروز.فردوسی.

فرهنگ فارسی

۱ - سنگین شدن وزین گشتن . یا گران شدن رکاب . ۱ - فشار آمدن بر رکاب تا مرکوب تند رود . ۲ - بشتاب رفتن . یا گران شدن سر . سرگران شدن تکبر ورزیدن . یاگران شدن سر از خواب . بخواب رفتن : زضعف تن شده ام آن چنان که گر بمثل گران شود سرم از خواب بشکند کمرم . ( جامی ) یا گران شدن عنان . کشیده شدن عنان اسب برای متوقف ساختن آن . ۲ - دارای بهای زیاد شدن مقابل ارزان شدن .

ویکی واژه

فارسی
بالا رفتن قیمت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال عشقی فال عشقی فال کارت فال کارت استخاره کن استخاره کن