کپل

لغت نامه دهخدا

کپل. [ ک َ پ َ ] ( اِ ) کفل. کفچل. سرین. سطح خارجی سرین آدمی و جانوران. سرین آدمی و جانوران. ( فرهنگ فارسی معین ذیل کفل ). قسمت خلفی بالای ران. رجوع به کفل و رجوع به سرین شود.
کپل. [ ک ُ پ ُ ] ( ص ) ( در تداول عامه ) آدمی کوتاه و فربه. ( یادداشت مؤلف ). دارای اندام گوشتین. آکنده گوشت. که اندام به گوشت آکنده دارد.
- پا کپلی ؛ خطابی دارنده پای گوشتین و فربه را.
- دست کُپلی ؛ خطابی شخص دارنده دست فربه را.

فرهنگ معین

(کَ پَ ) (اِ. ) (عا. ) کفل ، سرین .

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - کفل . ۲ - قسمت بای ران .
آدمی کوتاه و فربه

ویکی واژه

(عا.)
natica
کفل، سرین.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم