کناری

لغت نامه دهخدا

کناری. [ ک ُ ] ( اِ ) به سریانی نبق است. ( فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کُنار شود.
کناری. [ ک ُ ] ( اِ ) مأخوذ از هندی ، گلابتون و رشته زر و سیم و زری. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ).
کناری. [ ک ُ ] ( اِخ ) قریه ای است چهار فرسنگی جنوبی کاکی. ( فارسنامه ناصری ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) یکی از انواع سنتور دستی که بجای کاس. طنین دارای کدو های میان تهی است که بقطع. چوبی نصب شده .
ماخوذ از هندی گلابتون و رشته زر و سیم و زری

فرهنگستان زبان و ادب

{lateral} [زبان شناسی] همخوانی که در هنگام تولید آن، پس از انسداد، هوا از یک یا دو سوی زبان خارج شود

دانشنامه عمومی

کناری (سیب و سوران). کناری، روستایی در دهستان شندان بخش مرکزی شهرستان سیب و سوران در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۴۳۹ نفر ( ۱۲۵ خانوار ) بوده است.

ویکی واژه

laterale
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال فنجان فال فنجان فال تک نیت فال تک نیت فال امروز فال امروز