کشیک. [ ک َ / ک ِ ] ( ترکی ، اِ ) پاسبان. نگهبان. || مرد پاسبان. ( ناظم الاطباء ). قراول. نگهبان پاسدار. || نوبت دار. ( یادداشت مؤلف ). || نوبت پاسبانی. ( آنندراج ). || وظیفه مراقبت در کارهای لشکری در مدتی محدود از شب یا روز. قراولی. ( یادداشت مؤلف ). - سرکشیک ؛ آنکه رئیس نگهبانان در وقت نگهبانی است. - کشیک آقاسی ( اصطلاح دوره صفویه ) ؛ پاسبان. نگهبان. - کشیک آقاسی باشی ؛ رئیس کشیکچی ها.
فرهنگ معین
(کِ ) [ تر. ] (اِ. ) پاسبانی ، نگهبانی .
فرهنگ عمید
پاس، نگهبانی.
فرهنگ فارسی
ماخوذازترکی، پاس، نگهبانیکشیکچی:نگاهبان، مراقب ۱ - نگاهبانی مراقبت پاس : ( میخواستند که بحوالی خوابگاه بکشیک و پاسبانی قیام نمایند ) . یا اهل کشیک . کشیکچیان قراولان : و اهل کشیک شب متفرق شده کشیکچیان روز هنوز نیامده بودند . یا در کشیک بودن . پاسدار بودن قراول بودن : ( از قور چیان ذو القدر که در کشیک بودند مصرنامی قور غلو بجوهه سلطان زخم کاری زده نا چیز گردانید ) . ۲ - پاسدار قراول .