کربس

لغت نامه دهخدا

کربس. [ ک َ ب َ ] ( اِ ) جانوری است گزنده و موذی از جنس چلپاسه و پای کوتاه دارد و بیشتر در ویرانه ها می باشد گویند هر کرا بگزد دندان او در زخم بماند و سام ابرص همان است. ( برهان ). چلپاسه. ( آنندراج ). نوعی از چلپاسه زهردار بزرگ که به تازی سام ابرص گویند. ( ناظم الاطباء ). کرباسو. کرپاسو. کربسه. کربسو. ( آنندراج ). کرباسک. کربشه. کرباسه. کرپاشه. کربایس. کربس. کربش. رجوع به کرباسو، کرباسه ، چلپاسه و مترادفات دیگر کلمه شود.

فرهنگ فارسی

مارمولک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال ای چینگ فال ای چینگ فال زندگی فال زندگی فال رابطه فال رابطه