لغت نامه دهخدا
کرانی. [ ک َرْ را ] ( ص نسبی ) منسوب است به کَرّان که محله ای کبیره است در اصفهان. ( الانساب سمعانی ). رجوع به کران شود.
کرانی. [ ک ُ ] ( اِخ )نام یکی از دهستانهای هفتگانه شهرستان بیجار است. این دهستان در شمال خاور شهرستان واقع شده از شمال به بخش انگوران شهرستان زنجان و از جنوب به دهستان سیلتان و از خاور به رودخانه قزل اوزن و از باختر به دهستان سیاه منصور محدود است. مرکز دهستان قصبه حسن آباد سوگند مشهور به یامی کند می باشد. این دهستان از 59ده تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 19هزار تن است. دهات مهم آن عبارتند از: شاه نشین ، آقبلاغ ، نظریان ، سراب ، آزادویس ، گرگین ، تکیه ، کوه کوره و قزل تپه. محصول عمده دهستان غلات ، لبنیات ، یونجه ، انگور و دیگر میوه هاست. شغل ساکنان دهستان زراعت ، گله داری و صنایع دستی آنجا قالی بافی ، گلیم بافی ، جاجیم بافی و در برخی قرای مهم فرش بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
کرانی. [ ک ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. تپه ماهور، سردسیر وسکنه آن 230 تن است. آب آنجا از قنات و محصولش غلات ، نخود، چغندرقند و لبنیات است. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).