کج‌خلق

لغت نامه دهخدا

کج خلق. [ ک َ خ ُ ] ( ص مرکب ) بدخو. بدسرشت. ( آنندراج ). بدخلق. زشتخوی. متغیر. ( ناظم الاطباء ). تند. ترشخو. تندخو. بداخلاق. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

( ~ . خُ )(ص مر. )بدخوی ، بداخلاق .

فرهنگ عمید

بدخلق، بدخو.

فرهنگ فارسی

( صفت ) بد خوی بد خلق بد اخق : [ آن یکی کج خلق ستیزه جو ایراد گیر و نچسب بوده است ] . ( شام )

فرهنگستان زبان و ادب

{dysthymic} [روان شناسی] ویژگی فرد دچار اختلال کج خُلقی

ویکی واژه

ویژگی فرد دچار اختلال کج‌خُلقی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت فال شمع فال شمع فال مارگاریتا فال مارگاریتا