کاناز

لغت نامه دهخدا

کاناز. ( اِ ) چوب بن خوشه خرما را گویند یعنی جایی که به نخل چسبیده باشد. ( برهان ) ( اوبهی ) ( آنندراج ) ( فرهنگ اسدی ) ( صحاح الفرس ) ( ناظم الاطباء ) ( شعوری ج 2 ص 340 ). گمان می کنم مراد غلافی است که شکوفه خرما از آن بیرون آید. چوب بیخ خوشه خرما چسبیده بدرخت. ( یادداشت مؤلف ). کناز. کنز. تنلاب. طلع. طلعه :
من بدان آمدم بخدمت تو
تا برآید رطب ز کانازم.رودکی.عجب نباشد اگر از نحوست طالع
مخالفان ورا زهر روید از کاناز.شمس فخری ( از فرهنگ جهانگیری ).|| خوشه خرما. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(اِ. ) = کناز: بن خوشة خرما، آن جا که به نخل چسبیده .

فرهنگ عمید

قسمت انتهایی خوشۀ خرما که به شاخه چسبیده است: من بدان آمدم به خدمت تو / که برآید رطب ز کانازم (رودکی: ۵۲۵ ).

فرهنگ فارسی

کناز، کنز، بن خوشه رما، آن قسمت ازخوشه که بشاخه چسبیده
( اسم ) بن خوش. خرما آنجا که بنخل چسبیده : [ من بدان آمدم بخدمت تو که بر آید رطب ز کانازم ] . ( رودکی )

فرهنگ اسم ها

اسم: کاناز (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: kānāz) (فارسی: کاناز) (انگلیسی: kanaz)
معنی: چوب ریشه خوشه خرما، ( در قدیم ) چوب انتهای خوشه ی خرما که به درخت چسبیده است، بن خوشه ی خرما آنجا که به نخل چسبیده

ویکی واژه

کناز: بن خوشة خرما، آن جا که به نخل چسبیده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال عشقی فال عشقی فال نخود فال نخود فال ارمنی فال ارمنی