کارآگاهی

لغت نامه دهخدا

( کارآگاهی ) کارآگاهی. ( حامص مرکب ) اطلاع و معرفت به اجسام. ( ناظم الاطباء ).
- اداره کارآگاهی ؛ اداره ای در شهربانی که وظیفه آن کسب اطلاعات مخفی و کشف جرایم است.

فرهنگ عمید

( کارآگاهی ) ۱. کارآگاه بودن.
۲. باخبر بودن از حقیقت کارها: چه نیکو مطاعی ست کارآگهی / کز این نقد عالم مبادا تهی (نظامی۵: ۸۱۷ ).

فرهنگ فارسی

( کار آگاهی ) شغل و عمل کار آگاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی