ژیر

لغت نامه دهخدا

ژیر. ( اِ ) بمعنی آژیر است که آبگیر و تالاب و گوی باشد که آب باران و غیره در آن جمع شود. ( برهان ). حوض. ژی. آبدان. شَمَر. آبگیر. برکه. غدیر. اوشال.

فرهنگ معین

(اِ. ) آبگیر.

فرهنگ عمید

۱. آبگیر، تالاب.
۲. استخر.

فرهنگ فارسی

ژی آبگیر آبدان .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم