چشم پوشیدن

لغت نامه دهخدا

چشم پوشیدن. [ چ َ / چ ِ دَ ] ( مص مرکب ) مرادف چشم بستن. ( آنندراج ). اغماض کردن و بی اعتنایی نمودن. ( ناظم الاطباء ). نادیده انگاشتن و اغماض کردن. || کنایه از نابینا کردن و شدن. ( آنندراج ). || کنایه از مردن و چشم از جهان فروبستن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) اغماض کردن نادیده انگاشتن .
مرادف چشم بستن . اغماض کردن و بی اعتنایی نمودن . نادیده انگاشتن و اغماض و عفو کردن . یاکنایه از نابینا کردن و شدن .
چشم بستن، چشم برهم نهادن، نادیده انگاشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم