پیشگیر

لغت نامه دهخدا

پیش گیر. ( نف مرکب ) که پیش گیرد. که مانع آید. که پیش گیری کند. که جلوگیر آید. || ( اِ مرکب ) پیش بند. پیش دامن. || لنگ. فوطه. منشفه. لنگ که از کمر تا پایین بندند از جلو.

فرهنگ عمید

۱. آن که جلو کسی را بگیرد یا مانع کاری یا چیزی بشود.
۲. پیش گیری کننده.

فرهنگ فارسی

۱-( صفت ) آنکه پیش گیردکسی که جلوگیری کند آنکه مانع آید. ۲- ( اسم ) پیش بند پیش دامن . ۳- لنگی که از کمر تا پایین بندند از جلو فوطه .
پیش گیرنده، آنکه جلوکسی رابگیردومانع شود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال فرشتگان فال فرشتگان فال پی ام سی فال پی ام سی